پارادوکس مادرِ دوستِ پسر - خبرآنلاین
- پارادوکس مادرِ دوستِ پسر - خبرآنلاین
گلای? و سردرگمی این دختران گاه از بیارادگی و وابستگی پسرهاست و گاه از سلطه و مداخل? والدین بهویژه مادران، که هر دو ظاهراً نشان? جامعه/فرهنگناشناسی آنان است. در بار? این نوسان شدید شخصیت (مستقل به وابسته) توجه به چند نکته ضروری است:
اصالت قبیله
جامعهشناسان بر این باورند که ازدواج در ایران (مانند سایر جوامعی که سنّت دیرپا دارند) پیوند دو قبیله و خاندان است، و نه صرفاً ارتباط دو نفر؛ یعنی تصمیمگیری دربار? ازدواج تنها با زن و مرد نیست و خانوادهها هم در وقوع ازدواج تعیینکننده هستند.استقلال اقتصادی
تغییر رفتار اغلب پیامد دگرگونی شرایط عینی است و مادام که وابستگی اقتصادی وجود دارد، صحبت از رفتار مستقل و تصمیمگیریِ فردی احتمالاً از جنس لافوگزاف است. به بیان دیگر، وابستگی اقتصادی پسرها به خانواده (که طبق قانون و عرف وظیف? فراهم ساختن معاش – نفقه - را بر عهده دارند)، سببِ مداخل? تأمینکنندگان زندگی زوج میشود.ساختار اجتماعی
جایگاه و موقعیت والدین و بهویژه مادر در ساختار اجتماعی ایران به آنان قدرت و اعتباری بخشیده که در بزنگاههایی مانند ازدواج بهخوبی خودنمایی میکند. همچنین باورهای ریشهدارِ فرهنگی مانند «عاق والدین» و ضربالمثلهایی با محتوای «یگانگی مادر در برابر جایگزینپذیری همسر» یا رنجهای مادرانه (اگر او همسر توست – یا قرار است همسرت شود - من تو را به دنیا آوردهام / زاییدهام) امکان تصمیمگیری فردی را دشوار میسازد.نقش مادری
بعضی از جامعهشناسان و روانشناسان هم مدّعی هستند وقتی بانویی نقش خود را صرفاً در «مادری» خلاصه میکند، احتمالاً روابط سالمی با فرزندان و همسرانِ فرزندانشان نخواهد داشت؛ چراکه تصوّر میکند زندگی و جوانی خود را وقف فرزندانشان کرده و در تصمیمگیری، بر هر فردی (حتی همسران آنان) مقدّم است.فمینیستها هم با صراحت اعلام میکنند که وقتی بانوان به خانهداری و بچهداری محدود میشوند، به واسط? این تفاوت بیولوژیک، قدرتشان از مردان کمتر شده و در صدد جبران آن برمیآیند.
همسری متزلزل
به باور بعضی از جامعهشناسان، باتوجه به ساختار خانواده در خاورمیانه و مشروعیت چند همسری، از یک سو جایگاه بانوان (در نقش همسر) شکننده میشود و از سوی دیگر نقش «مادر»بودن مستحکمتر میگردد.
به عبارت دیگر، مادر بهلحاظ اجتماعی-اقتصادی، بهجای اتکا به همسر، به فرزندان ذکور خود (پسران) تکیه کرده و آیند? خود را در آنان میبیند. در چنین شرایطی، با حضور قدرتمند مادر شوهر، عروس تلاش میکند مرد دلخواه خود را از ابتدا متولّد کند و بسازد.پرورش افراد وابسته
ظاهراً پرورش فرزندان مستقل ثمر? مبانی فلسفی، انسانشناختی و رویکردی ویژه در تعلیموتربیت است. از قضا، در بعضی جوامع اساساً خواست و ارادهای مبنی بر پرورش انسانهای غیر وابسته وجود ندارد و همین راه را بر مداخلات بعدی باز نگاه میدارد.به هر حال به نظر میرسد در این سرزمین، فرهنگ و ساختار اجتماعی، شرط خردمندی در روابط ازدواجی آن است که از آغاز نظر تصمیمگیران اصلی اخذ شود و بیتردید شیپور نوازی از سر گشاد آن عاقلانه نیست.